مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 جنگ و جدل با یار (غزل)

صد حرف و حدیثی شد ، با دلبرِ جانانه

از پیکرِ دلبندی ، کوچیده زمیخانـــه

***

گفتم که چرا بارید ، اشکِ گونه هات امروز

گفتا که دلیلی نیست ، رسمِ دلِ دیوانـــه

***

گفتم که چنین پندار ، از قسمت دربـارت

گفتا که میسّر نیست ، ببریدم از این خانه

***

سرمست و غمگین است ، در کنجِ شبح رفته

(بی دل) که مجالی نیست ، گنجایش پیمانه

***

گفتم رهِ برگشتت ، هموار و امان بوسید

گفتا که نگو برگرد ، پیچیده تنم شانـه

***

در غمکده اش ماندم ، بی رای و جوابی نیست

خشکیده لبم از حرف ، از عاشق دردانـــــه

***

گفتم تو بیا با من ، میخانه صلاحی نیست

مستی زشرابِ ترش ، درمحضرِ بیگانــــه

***

گفتا تو دلت شیرین ، در ترشی من نشکن

با درد و جفا یارم ، دربستِ صمیمانــــــه

***

این جنگ و جدل تابید ، تا نصفِ شبی افروز

هی میگم و هی می گفت ، از دردِ غریبانــه

***

دل خسته شده از قیل ، با قالِ تبه ســـــوزی

سر بر خاک مالیده ، جان کنده چو مستانــه

***

گفتم که انا لله ، ببریده  چوحسّانـــــــــی

گفتا که نترس ای دوست ، دیدار در آن لانه

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 25/02/1392

 



:: برچسب‌ها: جنگ و جدل با یار (غزل) ,
:: بازدید از این مطلب : 1417
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی